- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نیست حاجت دیده بان حسن عتاب آلود را دور باش از خود بود حسن حجاب آلود را
2 پشت این تیغ سیه تاب است از دم تیزتر کیست بیند خیره آن مژگان خواب آلود را
3 نوش خالص را بود در چاشنی آماه نیش لذت دیگر بود لطف عتاب آلود را
4 در مذاقش شیشه خشک است آب زندگی هر که بوسیده است لبهای شراب آلود را
5 می چکد آب (از) خط ریحان آن آتش عذار گر چه باران نیست ابر آفتاب آلود را
6 تن به اقرار گناه کرده ده، آسوده شو چند گویی عذرهای اضطراب آلود را
7 پرده غفلت شود از خوابگاه نرم بیش کی کند بیدار دامن پای خواب آلود را
8 راه ناهموار را سوهان بود آهستگی پا به سنگ آید ز همواری شتاب آلود را
9 می کند کوته زبان لاف را روشندلی کم بود پرتو چراغ ماهتاب آلود را
10 دیده پاک است صائب شرط ارباب نظر چند بر مصحف نهی دست شراب آلود را؟