- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نیست از داغ جنون پروا دل غم پیشه را دیده شیرست کرم شبچراغ این بیشه را
2 راز عشق از دل تراوش می کند بی اختیار این شراب برق جولان می گدازد شیشه را
3 پیر را طول امل بیش از جوان پیچید به هم می کند مطلق عنان خاک ملایم ریشه را
4 نیست غافل عشق بی پروا ز مرگ کوهکن نقش شیرین می کند شیرین دهان تیشه را
5 صائب از اندیشه موی میان غافل مباش کاین ره باریک نازک می کند اندیشه را