- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نیست اکسیری به عالم بهتر از افتادگی قطره ناچیز گردد گوهر از افتادگی
2 از تواضع افسر خورشید زرین گشته است کم نمی گردد فروغ گوهر از افتادگی
3 خصم سرکش را به نرمی می توان خاموش کرد پست سازد شعله را خاکستر از افتادگی
4 می تواند یک نفس آفاق را تسخیر کرد هر که چون پرتو کند بال و پر از افتادگی
5 از برای پرتو خود مهر می کرد اختیار رتبه ای می بود اگر بالاتر از افتادگی
6 رتبه افتادگی این بس که شاهان جا دهند سایه بال هما را بر سر از افتادگی
7 بر سر شاهان عالم می تواند پا گذاشت هر که چون خورشید سازد افسر از افتادگی
8 خصم بالا دست را خواهی اگر عاجز کنی هیچ فنی نیست صائب بهتر از افتادگی