- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نیست یک تن در جهان گویا، اگر گویا دل است چشم بینا پرده خواب است اگر بینا دل است
2 هست از وحدت خزان و نوبهار او یکی بوستان آفرینش را گل رعنا دل است
3 هیچ جا چون شعله جواله اش آرام نیست خاک دامنگیر آن سرو سهی بالا دل است
4 می نماید پست اگر در دیده کوتاه بین پیش ارباب بصیرت، عالم بالا دل است
5 با تن آسانی میسر نیست اهل دل شدن هر که شب از غنچه خسبان است سر تا پا دل است
6 از تجلی طور چون مجنون بیابانگرد شد آن که پا برجاست پیش جلوه لیلا، دل است
7 بیغمان را گر بود میخانه باغ دلگشا عاشقان را چشم پر خون ساغر و مینا دل است
8 خسروان را گر بود شبدیز و گلگون زیر ران اهل معنی را براق آسمان پیما دل است
9 بزم بی دردان اگر روشن ز شمع است و چراغ گوهر شب تاب ما در ظلمت شبها دل است
10 دل به دریاکردگان را زورقی در کار نیست موج را بال و پر پرواز در دریا دل است
11 دل قوی چون شد، نیندیشد ز موج حادثات لنگر آرامشی گر دارد این دریا دل است
12 گوشه امنی که از سیل حوادث ایمن است بی گزند چشم بد صائب درین دنیا دل است