-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نیست نقشی دلپذیر عشق غیر از سادگی پیش صاحب فن نباشد فن به از افتادگی
2 از سر بی حاصلان دست حوادث کوته است جامه فتح است سرو باغ را آزادگی
3 آب شد روی زمین از سجده های گرم من چون تواند موم، کردن برق را سجادگی؟
4 قطره نیسان که باشد، شبنم افسرده کیست؟ تا زند پیش سرشکم لاف مردم زادگی
5 با چنین بختی که از دریا خبر می آورد مژده وصل تو باور می کنم از سادگی
6 قطع امید ز مآل ساده لوحی چون کنم؟ مشرق خورشید شد آغوش صبح از سادگی
7 نیست صائب چرخ مینا رنگ مرد جنگ ما با نفس آیینه می گردد طرف از سادگی