از هلاک ما سیه بختان کسی از صائب تبریزی غزل 1312

صائب تبریزی

صائب تبریزی

صائب تبریزی

از هلاک ما سیه بختان کسی آزرده نیست

1 از هلاک ما سیه بختان کسی آزرده نیست مرده ما قابل ماتم چو خون مرده نیست

2 هر که خود را باخت اینجا می زند نقش مراد پاکباز کوی عشق از نقش کم آزرده نیست

3 در وصال و هجر، داغ عشقبازان تازه است در خزان و نوبهار این گلستان افسرده نیست

4 از تماشای خرامش چون نلغزد پای عقل؟ خاروخس را طاقت این سیل عالم برده نیست

5 صوفیان زنده دل از پوست بیرون رفته اند در بساط پوست پوشان غیر خون مرده نیست

6 چون سکندر، خضر اینجا خاک می بوسد ز دور چشمه آن لب چو آب زندگی لب خورده نیست

7 دل ازان توست اگر امروز اگر فردا کند این قدر تدبیر حاجت در قمار برده نیست

8 این جواب آن غزل صائب که ادهم گفته است گر منش دامن نگیرم خون من خود مرده نیست

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر