نیست معشوقی همین زلف از صائب تبریزی غزل 6004

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

نیست معشوقی همین زلف چلیپا داشتن

1 نیست معشوقی همین زلف چلیپا داشتن دردسر بسیار دارد پاس دلها داشتن

2 حسن عالمسوز یوسف چون برانداز نقاب نیست ممکن پاس عصمت از زلیخا داشتن

3 چون تو از ما شیشه جانان می کنی پهلو تهی چیست حاصل از دل سنگ چو خارا داشتن؟

4 تا توان گردآوری کرد آبروی خویش را بهر گوهر دست نتوان پیش دریا داشتن

5 جنگ دارد صحبت سوداییان با خلق تنگ جبهه واکرده ای باید چو صحرا داشتن

6 از لب بیهوده گویان امن نتوان زیستن سوزنی با خویش باید همچو عیسی داشتن

7 تا تو نتوانی به همت داد سامان کار خلق از مروت نیست دست از کار دنیا داشتن

8 گر چه دارد جنگ صائب خانه داری با جنون می توانم خانه زنجیر بر پا داشتن

عکس نوشته
کامنت
comment