1 بی عزیزان، مرگ پابرجاست عمر جاودان ما چو اسکندر دل از آب بقا برداشتیم
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 گوشهگیرانی که رو در خلوت دل کردهاند رشته جان را خلاص از مهره گِل کردهاند
2 اهل دنیا در نظربازی به اسباب جهان حلقهای هر لحظه افزون بر سلاسل کردهاند
1 کم نشد در سربلندی فیض ما چون آفتاب سایهٔ ما بیش شد چندان که بالاتر شدیم
1 بی تأمل بر بساط پاکبازان پا منه تا نشویی دست از جان پای در دریا منه
2 قسمت صیاد از صید حرم دل خوردن است امن می خواهی، ز حد خویش بیرون پا منه
1 نیست یک نقطهٔ بیکار درین صفحهٔ خاک ما درین غمکده یارب به چه کار آمدهایم؟
1 کرد بی تابی فزون زنگ دل غم دیده را پایکوبی آب شد این سبزه خوابیده را
2 می شود ظاهر عیار فقر بعد از سلطنت توتیای چشم باشد خاک، طوفان دیده را
1 نیست در دیده ما منزلتی دنیا را ما نبینیم کسی را که نبیند ما را
2 زنده و مرده به وادید ز هم ممتازند مرده دانیم کسی را که نبیند ما را
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **