1 گره تا کی ز ابروی سخن پرداز نگشاید؟ در رحمت به رویم چند آن طناز نگشاید؟
2 سراسر گرد دام از سایه گل راه گرداند بدآموز قفس آغوش بر پرواز نگشاید
3 زبخت تیره امید گشایش نیست در کارم به سعی سرمه هرگز عقده آواز نگشاید
4 به خون نغمه رنگین باد منقار نواسنجی که بال بیغمی در چنگل شهباز نگشاید
5 اگر ذوق سخن داری برو صائب قلم سر کن کسی این عقده را بی ناخن اعجاز نگشاید