1 نه گل نه لاله درین خارزار می ماند دویدنی به نسیم بهار می ماند
2 مآل خنده بودگریه پشیمانی گلاب تلخ ز گل یادگار می ماند
3 بساط خاک بودراه وخلق نقش قدم کدام نقش قدم پایدار می ماند
4 به عشق کن دل خود زنده کز نسیم اجل چراغ زنده دلی برقرار میماند
5 چنین که تنگ گرفته است بر صدف دریا چه آب در گهر شاهوار می ماند
6 بریز برگ وبکش بار کز خزان برجا درین حدیقه همین برگ وبار می ماند
7 مگر شهید به این تیغ کوه شد فرهاد که لاله اش به چراغ مزار می ماند
8 غبار خط تو تابسته است در دل نقش دلم به مصحف خط غبار می ماند
9 مه تمام هلال وهلال شد مه بدر به یک قرار که در روزگار می ماند
10 زلاله وگل این باغ وبوستان صائب به باغبان جگر داغدار می ماند