چشمی به گریه تر نشد از از صائب تبریزی غزل 5805

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

چشمی به گریه تر نشد از دود آتشم

1 چشمی به گریه تر نشد از دود آتشم یارب چه بود مصلحت از بود آتشم؟

2 پروانه مرا به چراغ احتیاج نیست چون کرم شبچراغ زراندود آتشم

3 آسوده اند سوختگان از گداز عشق از خامیی که هست مرا، عود آتشم

4 پای چراغ سوختگان است سینه ام از داغ عشق، کعبه مقصود آتشم

5 سوزی که هست در جگر من مرا بس است خامی نمی کند هوس آلود آتشم

6 دیگر عنان گریه نیارد نگاه داشت در دیده ای که سرمه کشد دود آتشم

7 نه مستحق عشقم و نه در خور هوس بیگانه بهشتم و مردود آتشم

8 خاکسترست حاصل نشو و نمای من بی عاقبت چو خرمن نابود آتشم

9 از آه کم نشد پرکاهی غم از دلم شد چهره کهربایی ازین دود آتشم

10 چون گوهر گرامی آدم درین بساط مسجود آفرینش و مردود آتشم

11 صائب نگشت نرم دل آهنین من عمری است گر چه در کف داود آتشم

عکس نوشته
کامنت
comment