-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چشمی به گریه تر نشد از دود آتشم یارب چه بود مصلحت از بود آتشم؟
2 پروانه مرا به چراغ احتیاج نیست چون کرم شبچراغ زراندود آتشم
3 آسوده اند سوختگان از گداز عشق از خامیی که هست مرا، عود آتشم
4 پای چراغ سوختگان است سینه ام از داغ عشق، کعبه مقصود آتشم
5 سوزی که هست در جگر من مرا بس است خامی نمی کند هوس آلود آتشم
6 دیگر عنان گریه نیارد نگاه داشت در دیده ای که سرمه کشد دود آتشم
7 نه مستحق عشقم و نه در خور هوس بیگانه بهشتم و مردود آتشم
8 خاکسترست حاصل نشو و نمای من بی عاقبت چو خرمن نابود آتشم
9 از آه کم نشد پرکاهی غم از دلم شد چهره کهربایی ازین دود آتشم
10 چون گوهر گرامی آدم درین بساط مسجود آفرینش و مردود آتشم
11 صائب نگشت نرم دل آهنین من عمری است گر چه در کف داود آتشم