-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چشمی کز انتظار سفیدش نمی کنند آیینه دار صبح امیدش نمی کنند
2 خونهای مرده قابل تلقین فیض نیست رحم است بر کسی که شهیدش نمی کنند
3 از باز دید حاصل عمرم به باد رفت آسوده آن که دیدن عیدش نمی کنند
4 باشد گران چو زنگ بر آیینه خاطران هر طوطیی که گفت وشنیدش نمی کنند
5 از دور باش وحشت مجنون هنوز خلق آرام زیر سایه بیدش نمی کنند
6 هر کس نکرد نامه خود را چو شب سیاه از صبح عفو نامه سفیدش نمی کنند
7 در حشر چشم بسته سر از خاک برکند اینجا کسی که صاحب دیدش نمی کنند
8 قفلی که بر گشایش غیبی است چشم او منت پذیر هیچ کلیدش نمی کنند
9 دارند التفات به هر کس شکرلبان بی زهر در پیاله نبیدش نمی کنند
10 صائب سیاه خانه صحرای محشرست از گریه هر دلی که سفیدش نمی کنند