صائب تبریزی

صائب تبریزی

صائب تبریزی
صائب تبریزی

با خودی هرگز نگردد دل ز درد از صائب تبریزی غزل 7

غزل 7 ام از 9863 غزلیات

با خودی هرگز نگردد دل ز درد و غم جدا

1 با خودی هرگز نگردد دل ز درد و غم جدا هر که از خود شد جدا، شد از غم عالم جدا

2 نان جو خور، در بهشت جاودان پاینده باش کز بهشت از خوردن گندم شده است آدم جدا

3 تا ترا چون گل درین گلزار باشد خرده ای دیده شوری بود هر قطره شبنم جدا

4 دور گشتن از سبکروحان بود بر دل گران می شود سنگین چو عیسی گردد از مریم جدا

5 در حریم وصل، اشک شور من شیرین نشد کعبه نتوانست کردن تلخی از زمزم جدا

6 چون ز صد گرداب کشتی سالم آید بر کنار؟ نیست ممکن دل شود زان طره پر خم جدا

7 لذت خاصی است با هر بوسه لبهای او می شود نقش نوی هر دم از این خاتم جدا

8 چون دو تا شد قد، وداع روح را آماده باش کز کسان تیر سبکرو می شود یکدم جدا

9 توسن عمر ترا کردند ازان صرصر خرام تا تو کاه و دانه خود را کنی از هم جدا

10 تا دم رفتن سبک از جا توانی خاستن مال را در در زندگی از خویش کن کم کم جدا

11 نی که جان را تازه می سازد ز قرب همنفس قالب بی جان شود چون گردد از همدم جدا

12 نیک و بد را می کند صائب فلک هم امتیاز گندم و جو را کند گر آسیا از هم جدا

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر با خودی هرگز نگردد دل ز درد و غم جدا

شاعر شعر با خودی هرگز نگردد دل ز درد و غم جدا چه کسی است ؟

شاعر شعر با خودی هرگز نگردد دل ز درد و غم جدا صائب تبریزی می باشد.

شعر با خودی هرگز نگردد دل ز درد و غم جدا در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر با خودی هرگز نگردد دل ز درد و غم جدا چیست ؟

قالب شعر با خودی هرگز نگردد دل ز درد و غم جدا غزل است

مضمون اصلی شعر با خودی هرگز نگردد دل ز درد و غم جدا چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
ویدیویی