-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 عارفانی که ازین رشته سری یافته اند بی خبر گشته ز خود تا خبری یافته اند
2 سالها مرکز پرگار حوادث شده اند تا ازین دایره ها پا و سری یافته اند
3 چشم این سوختگان آب سیاه آورده است تا ز سر چشمه حیوان خبری یافته اند
4 سالها کف به سر خویش چو دریا زده اند تا ز دریای حقیقت گهری یافته اند
5 بار برداشته اند از دل مردم عمری تا ز احسان بهاران ثمری یافته اند
6 سالها غوطه چو شب در دل ظلمت زده اند تا ز چاک جگر خود سحری یافته اند
7 گر سر از جیب نیارند برون معذورند در نهانخانه دل سیمبری یافته اند
8 بسته اند از دو جهان چشم هوس چون یعقوب تا ز پیراهن یوسف نظری یافته اند
9 دلشان تنگتر از چشمه سوزن شده است تا ز سر رشته مقصود سری یافته اند
10 دست بیداردلان آبله فرسوده شده است تا ازین خانه تاریک دری یافته اند
11 همچو پروانه درین بزم ز سوز دل خویش بارها سوخته تا بال و پری یافته اند
12 مکش از رخنه دل پای تردد زنهار که درین کوچه ز سیمرغ پری یافته اند
13 گرد مجنون نظر باز، غزالان شب و روز چون نگردند، که صاحب نظری یافته اند
14 صائب از گریه مستانه مکن قطع نظر که ز هر قطره اشکی گهری یافته اند