- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خاکم به چشم در نگه واپسین مزن زنهار بر چراغ سحر آتشین مزن
2 افتاده را دوباره فکندن کمال نیست آن را که خاک راه تو شد بر زمین مزن
3 کافی است بهر سوختنم یک نگاه گرم آتش به جانم از سخن آتشین مزن
4 بگذار چشم فتنه خوابیده را به خواب ناخن به داغ سینه اندوهگین مزن
5 انصاف نیست آیه رحمت شود عذاب چینی که حق زلف بود بر جبین مزن
6 چون شیشه توتیا شود از سنگ فارغ است بر سنگ خاره شیشه ما بیش ازین مزن
7 خواهی که گیرد از تو سپهر برین حساب زنهار ناشمرده قدم بر زمین مزن
8 صائب به گوشه دل خود تا توان خزید زنهار حلقه بر در خلق برین مزن