-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دستگاه شور من از دامن هامون فزود چشم آهو پردهها بر وحشت مجنون فزود
2 مینماید گوهر شبتاب در شب خویش را از خط شبگون فروغ آن لب میگون فزود
3 از دوصد قانون نگردد کشف بر حکمتشناس آنچه از یک خشت خم بر علم افلاطون فزود
4 گاه باشد خرمنی از دانهای فاسد شود بخل خاک خشک مغز از صحبت قارون فزود
5 زود عالمگیر گردد چون دو مصرع شد بلند فتنه صبح قیامت زان قد موزون فزود
6 از فریب نعل وارون فلک غافل شدند حرص روزیخوارگان زین کاسه وارون فزود
7 جای حیرت نیست، خرمنها تمام از دانهای است تخم مهر ما اگر زان خال گندمگون فزود
8 بود راز آن دهن پوشیده صائب، از چه روی خط ظالم پرده دیگر بر آن مضمون فزود