-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 جنون من ز نسیم بهار کامل شد حذر کنید که دیوانه بی سلاسل شد
2 گذشت صبح نشاطش به خواب بیخبری سیه دلی که ز سیر شکوفه غافل شد
3 مرا چو نوسفران نیست چشم بر منزل که از فتادگیم راه جمله منزل شد
4 قبول خلق شد از قرب حق حجاب مرا سفیدرویی ظاهر سیاهی دل شد
5 درآفتاب قیامت عجب که تشنه شود به آب تیغ تو هر تشنه ای که واصل شد
6 ز صید زخمی خود نیست بیخبر صیاد چگونه حسن تواند ز عشق غافل شد؟
7 چراغ برق نماند به زیر دامن ابر مباش امن ز دیوانه ای که عاقل شد
8 به چار موجه ازان کشتی تو افتاده است که بادبان تو از دامن وسایل شد
9 سرم به سایه طوبی فرو نمی آید که نخل کشته من دست و تیغ قاتل شد
10 به وصل منزل مقصود می رسد صائب به نارسایی خود رهروی که قایل شد