-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دل شکسته من درد را دوا گیرد نمک به دیده من رنگ توتیا گیرد
2 چنین که من ز لباس تعلق آزادم عجب که پهلوی من نقش بوریا گیرد
3 به خصم کینه نورزد دل ستمکش من چراغ کشته من جانب صبا گیرد
4 گر از کمین بناگوش خط برون ناید دگر که داد مرا از تو بیوفا گیرد؟
5 چنان رمیده ز آسودگی دلم صائب که همچو زلف پریشانی از هوا گیرد