1 دلم سیاه شد از بس که برکتاب گذشتم کدام روز سیه بود کز شراب گذشتم؟
2 چو نیست حاصل من غیر آه و ناله، چه حاصل که چون قلم به سراپای هر کتاب گذشتم
3 دلم فرود نیامد به هر چه چشم گشودم چو آفتاب براین عالم خراب گذشتم
4 کدام کار که آسان نشد به همت عشقم؟ اگر بر آتش سوزان زدم ز آب گذشتم
5 زمین مپرس کز این بحر بیکنار چه دیدی که چشم بسته ازین بحر چون حباب گذشتم
6 نگشت روزی من مفت صائب اینهمه معنی چو اشک گر مرو از پرده های خواب گذشتم