-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مرا دل از قد خم زنگ ناک می گردد ز صیقل آینه هرچند پاک می گردد
2 بود ز جانوران پاک هرچه زنده بود بغیر نفس که چون مرد، پاک می گردد
3 بغل گشاده بهشت آیدش به استقبال ز درد فقر دل هرکه چاک می گردد
4 ز خلق خوش چه عجب گر ملک شود آدم؟ که خون ز مشک شدن نیز پاک می گردد
5 برآورد ز گریبان چرخ سر صائب سری که در قدم عشق تو خاک می گردد