چشم من دایم سپند از صائب تبریزی دیوان اشعار 248

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

چشم من دایم سپند آتش رخساره بود

1 چشم من دایم سپند آتش رخساره بود چون شرر تا چشم وا کردم دلم آواره بود

2 عشق آن روزی که صحرای عدم را رنگ ریخت گردبادش روح گردآلود این آواره بود

عکس نوشته
کامنت
comment