شوقم از نامه به وصل تو از صائب تبریزی غزل 3643

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

شوقم از نامه به وصل تو فزونتر گردید

1 شوقم از نامه به وصل تو فزونتر گردید نامه بر آتش من دامن دیگر گردید

2 از بهار چمن افروز بود برگ گلی آنچه از حسن تو در دیده مصور گردید

3 می شود روزنه اش ناف غزالان ختن خانه هرکه ازان زلف معطر گردید

4 خیره از دیدن خورشید قیامت نشود دیده هرکه ز روی تو منور گردید

5 عشق روشندل اگر نیست ز اولاد خلیل از چه آتش گل و ریحان به سمندر گردید؟

6 در شب وصل ز محرومی من آگاه است تشنه هرکس ز لب آب بقا بر گردید

7 همچو آیینه شدم دیده حیران همه تن تا مرا دولت دیدار میسر گردید

8 آن کس از کوردلان است که از خودرایی نتواند ز غلط کرده خود بر گردید

9 هست دلچسب تر از قند مکرر صائب سخن طوطی ما گرچه مکرر گردید

عکس نوشته
کامنت
comment