- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شوقم از نامه به وصل تو فزونتر گردید نامه بر آتش من دامن دیگر گردید
2 از بهار چمن افروز بود برگ گلی آنچه از حسن تو در دیده مصور گردید
3 می شود روزنه اش ناف غزالان ختن خانه هرکه ازان زلف معطر گردید
4 خیره از دیدن خورشید قیامت نشود دیده هرکه ز روی تو منور گردید
5 عشق روشندل اگر نیست ز اولاد خلیل از چه آتش گل و ریحان به سمندر گردید؟
6 در شب وصل ز محرومی من آگاه است تشنه هرکس ز لب آب بقا بر گردید
7 همچو آیینه شدم دیده حیران همه تن تا مرا دولت دیدار میسر گردید
8 آن کس از کوردلان است که از خودرایی نتواند ز غلط کرده خود بر گردید
9 هست دلچسب تر از قند مکرر صائب سخن طوطی ما گرچه مکرر گردید