منقار من ز صبح ازل بود از صائب تبریزی غزل 4810

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

منقار من ز صبح ازل بود دانه سوز

1 منقار من ز صبح ازل بود دانه سوز در بیضه بود ناله من آشیانه سوز

2 ای بخت، چشم باز کن این بزم راببین ماییم و آن نگار وشراب بهانه سوز

3 از چشم او مدار تمنای مردمی هرگز که دید مردمی از مست خانه سوز

4 خاکسترش به دامن صرصر گره زند بر طور اگر نظر فکند حسن خانه سوز

5 بلبل دگر به شعله آواز من کجاست ؟ گلبانگ من چو برق بود آشیانه سوز

6 صائب به قطع این غزل تازه تا رسید آتش چکاند از مژه کلک زبانه سوز

عکس نوشته
کامنت
comment