-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای کوه بیستون که چنین سرکشیدهای بازوی آهنین مرا دور دیدهای!
2 ای دل که در هوای خط و زلف میپری آخر کدام دانه ازین دام چیدهای؟
3 امروز مستی تو دو بالای باده است معلوم میشود لب خود را مکیدهای
4 داری خبر ز روی زمین، گرچه از حیا جز پشت پای خویش مقامی ندیدهای
5 شوخی چنان که تا نظر از هم گشودهام از دل چو اشک بر سر مژگان دویدهای
6 واقف نهای ز لذت عشق نهان ما یک گل به ترس و لرز ز گلشن نچیدهای
7 از خون گرم روز جزا سر برآورد در هر دلی که نشتر مژگان خلیدهای
8 چون داغ، دل به لاله باغ جهان مبند مرده است این چراغ، نفس تا کشیدهای
9 گوش هزار نغمهسرا بر دهان توست صائب چه سر به جیب خموشی کشیدهای؟