1 مورنه ای پیش قند تنگ میان را ببند خاک قناعت بمال بر لب وشکر بخند
2 بر سر دست دعاست روی به هر جا کند ابر که بر خار و خس سایه رحمت فکند
3 سلسله پردازشو رو به بیابان گذار چند سراسر توان رفت درین کوچه بند
4 نغمه اول که ریخت غنچه منقار من بر نفس گرم من سوخت زر گل سپند
5 صحبت ارباب حال جای شروشورنیست سرمه به آواز خود می دهد اینجا سپند
دیدگاهها **