خنده بیجا مزن تا طعن بیجا از صائب تبریزی غزل 6734

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

خنده بیجا مزن تا طعن بیجا نشنوی

1 خنده بیجا مزن تا طعن بیجا نشنوی پا منه بیرون ز راه شرم تا پا نشنوی

2 تا تو حسن و عشق را از یکدگر دانی جدا بوی یوسف از گریبان زلیخا نشنوی

3 کوه در رد صدا بی اختیار افتاده است با گرانقدران مگو حرف سبک تا نشنوی

4 گوش خود را چون صدف سنگین کن از آب گهر تا ز ابر آوازه احسان دریا نشنوی

5 گوش تن چون حلقه از بیرون در دارد خبر زینهار از تن پرستان قصه ما نشنوی

6 سطحیان چون کف ندارند از دل دریا خبر حرف عشق از زاهدان بادپیما نشنوی

7 کافران بت را به معبودی ستایش می کنند وصف دنیا زینهار از اهل دنیا نشنوی

8 طالع شهرت ندارد در وطن فکر غریب بوی عنبر تا بود صائب به دریا نشنوی

عکس نوشته
کامنت
comment