- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گر غیر مرا از تو به نیرنگ برآورد نتوان در دل را به گل وسنگ برآورد
2 خورشید نفس سوخته آمد به تماشا تا آن رخ گلگون خط شبرنگ برآورد
3 از آتش رخسار تو داغی به جگر داشت هر لاله که سر از جگر سنگ برآورد
4 با سینه آتش چه کند ناخن خاشاک نتوان به خراش دل ما چنگ برآورد
5 از دل به زبان نامده گردید سخن سبز در سینه من بس که نفس زنگ برآورد
6 با زور محبت چه کند سختی هجران معشوقه خود کوهکن از سنگ برآورد
7 سیمای خزان بود گل روی سخن را صائب ز دم گرم من این رنگ برآورد