-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 می به جرأت در قدح در پای خم مینا کند دخل دریا ابر را در خرج بی پروا کند
2 از حجاب حسن شرم آلوده لیلی هنوز بید مجنون را میسر نیست سر بالا کند
3 می کند همواری من خصم را شیرین زبان زنگ را آیینه ام چون طوطیان گویا کند
4 رهنورد شوق را منزل شود سنگ فسان موج هیهات است در ساحل میان راوا کند
5 نفس سرکش گردد از اقبال دنیای خسیس مشت خاری آتش افسرده را رعنا کند
6 سر گرانی لازم حسن است در هر صورتی نقش شیرین تا چه خونها در دل خارا کند
7 آن که مصرف می کند پیدا برای سیم و زر کاش نقد وقت را هم مصرفی پیدا کند
8 گر نپردازد به حال سینه درد و داغ عشق کیست صائب این زمین مرده را احیا کند؟