1 گل همیشه بهار سخن زوال ندارد چمن صفای پریخانه خیال ندارد
2 کدام لاله درین لاله زار هست که داغش سخن به مردمک دیده غزال ندارد
3 شکست هم گهران نیست کار بحرنژادان وگرنه موج غمی از شکست بال ندارد
4 دلیل بادیه گردان حیرت است سیاهی بلای دیده بود چهره ای که خال ندارد
5 گرفته ایم رگ خواب تاروپودجهان را لباس مخمل واطلس حضور شال ندارد
6 چه شد که قامت من شد دوتا ز سنگ ملامت ریاض عشق به این راستی نهال ندارد
7 نسیم زنده دلی نیست در قلمرو غفلت عمارت دل تن پروران شمال ندارد
8 به خاکساری ما رشک می برند بزرگان که می ز جام گوارایی سفال ندارد
9 زبان موج چرا بسته است بحر ز پرسش اگر شکسته سفالی لب سؤال ندارد
10 به نقد حال چو صائب کسی که کرد قناعت غم گذشته واندیشه مال ندارد