-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دیدهها را چهرهٔ گلرنگ گلشن میکند روی آتشناک، شمع کشته روشن میکند
2 بیحجابی بر فروغ حسن باد صرصرست شرم، خوبی را چراغ زیر دامن میکند
3 خانه چشم زلیخا شد سفید از انتظار بوی پیراهن به کنعان خانه روشن میکند
4 میشوند از گرمخونی آشنا، بیگانگان بر چراغ لاله شبنم کار روغن میکند
5 دردمندان را حصار آهنی در کار نیست داغ چون پیوست با هم، کار جوشن میکند
6 غافل است از پای خوابآلود من در زیر سنگ آن که از کویش مرا تکلیف رفتن میکند
7 سرکشی و ناز را بر طاق نسیان مینهی گر خبر یابی که تنهایی چه با من میکند
8 میدهد میدان به سیل تندرو از سادگی کوتهاندیشی که همواری به دشمن میکند
9 دیدهٔ باریکبین را میشود مویی حجاب رشته عالم را سیه در چشم سوزن میکند
10 قامت خم میشود مانع ز رفتن عمر را سنگ اگر لنگر در آغوش فلاخن میکند
11 میکند با اهل دل صائب سپهر نیلگون آنچه با آیینه تاریک، گلخن میکند