مده از دست در پیری شراب از صائب تبریزی غزل 443

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

مده از دست در پیری شراب ارغوانی را

1 مده از دست در پیری شراب ارغوانی را شراب کهنه از دل می برد یاد جوانی را

2 ندامت چون لبم را در ته دندان نفرساید؟ چو گل در خنده کردم صرف، ایام جوانی را

3 چه خون ها می خورم در پرده دل تا نگه دارم ز چشم سوزن نامحرم این زخم نهانی را

4 به عاشق می دهی تعلیم جان دادن، چه بی دردی! چراغ صبح می داند طریق جان فشانی را

5 زبون کش نیستم چون باد صبح از پرتو همت وگرنه یاد می دادم به شمع آتش زبانی را

6 به امیدی که چون باد بهار از در درون آیی چو گل در دست خود داریم نقد زندگانی را

7 عجب دارم که بردارد به تن عذر مرا صائب به جان آزرده ام از خویشتن آن یار جانی را

عکس نوشته
کامنت
comment