صائب تبریزی

صائب تبریزی

صائب تبریزی
صائب تبریزی

عاشقان را مغز در سر گر از صائب تبریزی غزل 4876

غزل 4876 ام از 9863 غزلیات

عاشقان را مغز در سر گر نباشد گو مباش

1 عاشقان را مغز در سر گر نباشد گو مباش کف اگر در بحر پرگوهر نباشد گو مباش

2 داغ در دل هست، اگر بر سر نباشد گو مباش حلقه بیرون در گر زر نباشد گو مباش

3 سیل واصل شد به دریا بی‌دلیل و رهنما عزم صادق را اگر رهبر نباشد گو مباش

4 می‌شود نقش مراد از ساده‌لوحی جلوه‌گر بر رخ آیینه گر جوهر نباشد گو مباش

5 می‌توان کردن به روی گرم تسخیر جهان گر ز انجم مهر را لشکر نباشد گو مباش

6 سخت‌رویی میهمان را روی‌گردان می‌کند خانه آیینه را گر در نباشد گو مباش

7 ناله نی راست صد تنگ شکر در آستین بندبندش گر پر از شکر نباشد گو مباش

8 نیست جای پرفشانی تنگنای آسمان گر مرا سامان بال و پر نباشد گو مباش

9 نامش از آیینه دارد عمر جاویدان اگر آب حیوان رزق اسکندر نباشد گو مباش

10 نیست لنگر گیر دریای پرآشوب جهان کشتی ما را اگر لنگر نباشد گو مباش

11 انفعال روسیاهی آب می‌سازد مرا آب در صحرای محشر گر نباشد گو مباش

12 بس بود خاکی که بر سر کرده‌ام در زندگی بر سر خاکم عمارت گر نباشد گو مباش

13 دل ز شکر می‌برد صائب ز شیرینی سخن طوطی ما را اگر شکر نباشد گو مباش

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر عاشقان را مغز در سر گر نباشد گو مباش

شاعر شعر عاشقان را مغز در سر گر نباشد گو مباش چه کسی است ؟

شاعر شعر عاشقان را مغز در سر گر نباشد گو مباش صائب تبریزی می باشد.

شعر عاشقان را مغز در سر گر نباشد گو مباش در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر عاشقان را مغز در سر گر نباشد گو مباش چیست ؟

قالب شعر عاشقان را مغز در سر گر نباشد گو مباش غزل است

مضمون اصلی شعر عاشقان را مغز در سر گر نباشد گو مباش چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
بنر