-
لایک
-
ذخیره
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
1 به احتیاط نظر کن به چشم جادویش که در کمین رمیدن نشسته آهویش
2 گلی که از عرق شرم نیست شبنم ریز پلی است آن طرف آب، طاق ابرویش
3 هزار صید به یک تیر می تواند کشت فتاده بر سر هم بس که صید درکویش
4 عزیز مصر چنین یوسفی ندارد یاد که سنگ خاره شود لعل درترازویش
5 به غنچه ای سرو کارست عندلیب مرا که از حیا به گریبان نمی رسد بویش
6 اگر به گل قدم دیگران فرو رفته است مرا به سنگ فرو رفته پای درکویش
7 ز رشک زلف سیاه توخورد چندان خون که نافه هم به جوانی سفید شد مویش
8 همان ز موج صفا زنگ می برد از دل ز خط اگر چه نشسته است گردبر رویش
9 حریف ناوک مژگان نمی شوی صائب مکن دلیر تماشای چشم جادویش