- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گوش شو هر جا سخن را ساز نتوانی نمود مهر بر لب زن دلی گرباز نتوانی نمود
2 بر میاور سر ز جیب خامشی چون شمع روز گر سر خود را فدای گاز نتوانی نمود
3 بیقراری می رساند شهپر توفیق را بال بر هم زن اگر پرواز نتوانی نمود
4 پا به دامان اقامت، سر به زیر بال کش پنجه چون در پنجه شهباز نتوانی نمود
5 حسن در دلهای روشن می نماید خویش را آه اگر آیینه را پرداز نتوانی نمود
6 نیست صائب کم ز قدرت در مقام خویش عجز بر زمین نه ساز را گر ساز نتوانی نمود