لبش به خنده دل غنچه را از صائب تبریزی غزل 3936

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

لبش به خنده دل غنچه را دونیم کن

1 لبش به خنده دل غنچه را دونیم کن نگاه را گل رخسار او شمیم کند

2 من ومضایقه دل به آنچنان چشمی بخیل را نگه گرم او کریم کند

3 ز مکر طره شبگرد یار می آید که در دو هفته در گوش را یتیم کند

4 نهال طور به آغوش در نمی آید کسی چرا دل خود را عبث دونیم کند

5 گرفت روی زمین را تمام گوساله چگونه گاوفلک را کسی عقیم کند

6 ز دست سامری روزگار می آید که جای تنگ ز گوساله بر کلیم کند

7 به سایه ات کند ای تاک اگر بخیل گذار به یک مصافحه دست تواش کریم کند

8 به بزم باده او پسته را شکسته مساز که زور رشک دل پسته را دونیم کند

9 به نیم آه ز هم غنچه دلم پاشید چو شمع صبح که سردرسر نسیم کند

10 چو صائب آن که به لخت جگر قناعت کرد عجب نباشد اگر ناز برنعیم کند

عکس نوشته
کامنت
comment