-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ترک من کزپسته اش بی خواست می ریزد شکر چشم تنگی دارد از بادام کوهی تلختر
2 با سبکباران چه سازد قلزم پر شور و شر؟ کف به ساحل می رسد از سیلی موج خطر
3 صحبت نیکان بدان را خوب رسوا می کند می نماید تلخی بادام افزون در شکر
4 دعوی منصور از دارفنا این اوج یافت منزل تیر کمان سخت باشد دورتر
5 گفتگوی ناصحان بادست چون دل شد سیاه نیست خون مرده را پروای زخم نیشتر
6 ازمیان زنار کافر نعمتی راباز کن تافلک چون بندگان در خدمتت بنددکمر
7 هر که را پرده های چشم آب شرم هست زود می آید برون از پوست چون بادام تر
8 لاله داغ است باغ دلگشای عاشقان برندارد مرغ زیرک صائب از روزن نظر