- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 درد می را به من خاک نشین بگذارید از پی خیر بنایی به زمین بگذارید
2 نقش امید در آیینه نماید خود را هرکجا پای نهد یار، جبین بگذارید
3 قفل غمهای جهان را بود از صبر کلید دست چون غنچه به دلهای غمین بگذارید
4 روز والاگهران می شود از نام سیاه دامن نام ز کف همچو نگین بگذارید
5 نور از آینه بر خاک سکندر بارد اثری گر بگذارید چنین بگذارید
6 خاکساری است نگهدار دل روشن را پاس این گنج گهر را به زمین بگذارید
7 ما به شور از شکرستان جهان خرسندیم این نمک را به جگرهای حزین بگذارید
8 لاغری دیده بد را زره داودی است فربهی را به گهرهای سمین بگذارید
9 پیش سیلاب گرانسنگ فنا چون صائب سد آهن ز سخنهای متین بگذارید