لعل تو ز روشن گهری جان از صائب تبریزی غزل 2142

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

لعل تو ز روشن گهری جان جهان است

1 لعل تو ز روشن گهری جان جهان است تبخال بر آن لعل، سراپرده جان است

2 برق رخ گلگون ترا دل خس و خارست مهتاب بناگوش ترا صبر کتان است

3 بر صفحه رخسار تو آن خال معنبر موری است که دردست سلیمان زمان است

4 در چشم تر من ز خیال خط سبزت هر گوشه پریزاد دگر بال فشان است

5 افلاک ز نقش قدم اوست نگارین آن سرو که در مجلس ما دست فشان است

6 ابری است که در باغ بهشت است خرامان چشمی که به رخسار نکویان نگران است

7 از باده کهنه است نشاط و طرب من این پیر کهنسال، مرا بخت جوان است

8 گردون که ز انجم همه تن دیده بیناست حیرت زده جلوه آن سرو روان است

9 صائب دلش از صحبت گلشن نخورد آب شبنم که به خورشید درخشان نگران است

عکس نوشته
کامنت
comment