- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خمار باده مهر دوستان را کینه می سازد کدورت صبح شنبه را شب آدینه می سازد
2 غباری از لباس فقر بر دل نیست صوفی را به روی تازه به با خرقه پشمینه می سازد
3 رخش از حلقه خط می کند پیدا نظربازان چه طوطیها زموم سبز این آیینه می سازد
4 ندارد نشأه سرجوش درد عالم امکان مرا جان تازه یاد مردم پیشینه می سازد
5 صدف را دل دو نیم از گوهر دریا شکوهم شد مرا از دیده ها مستور کی گنجینه می سازد؟
6 به نسبت آشنایی کن که با ناجنس پیوستن ترا با خوش قماشی در نظرها پینه می سازد
7 به آسانی قدم بر اوج عزت می نهد صائب گرانقدری که از حفظ مراتب زینه می سازد