1 خالت ز خط مشکین دست دگر برآورد حرصش شود دوبالا موری که پر برآورد
2 مو از خمیر نتوان آسان چنان کشیدن کز عقل وهوش ماراآن خوش کمر برآورد
3 چون پسته مغز هر کس از زهر سبز گردید از پوست چون برآمد سر از شکر برآورد
4 از پیچ وتاب زنهارچون رشته سر مپیچید کاین راه پرخم و پیچ سر از گهر برآورد
5 گفتم کشم به پیری پا چون هدف به دامن از قد چون کمان حرص چون تیر پر برآورد
6 ابرام بی اثر نیست کز مغز سنگ آهن از روی سخت صائب چندین شرر برآورد