عشق کو تا (به) نم اشک نظر از صائب تبریزی غزل 5685

صائب تبریزی

صائب تبریزی

صائب تبریزی

عشق کو تا (به) نم اشک نظر تازه کنیم

1 عشق کو تا (به) نم اشک نظر تازه کنیم نمک شور قیامت به جگر تازه کنیم

2 دست کوتاه کنیم از کمر رشته جان عهد و پیوند به آن موی کمر تازه کنیم

3 از سر جان و دل آغوش گشا برخیزیم بیعت هاله خود را به قمر تازه کنیم

4 تیشه در دست به جولانگه شیرین تازیم نام فرهاد به هر کوه و کمر تازه کنیم

5 بر غبار دل ما صحبت دریا افزود دست و رویی مگر از آب گهر تازه کنیم

6 هیچ کس نیست که بر داغ هنر ناخن نیست چه ضرورست که ما داغ هنر تازه کنیم

7 منت باده به صد رنگ برآورد مرا چهره خویش به خوناب جگر تازه کنیم

8 آن سبکسیر حبابیم درین بحر محیط که به هر چشم زدن رخت دگر تازه کنیم

9 این غزل آن غزل خواجه نظیری است که گفت سینه بر برق گشاییم و جگر تازه کنیم

عکس نوشته
کامنت
comment