نگاه دار سر رشته حساب اینجا از صائب تبریزی غزل 577

1 نگاه دار سر رشته حساب اینجا که دم شمرده زند بحر از حباب اینجا

2 سر از دریچه گوهر برآوری فردا اگر چو رشته بسازی به پیچ و تاب اینجا

3 ز سیل حادثه صحرا و کوه در سفرست چه واکشیده ای، ای خانمان، خراب اینجا

4 در آفتاب قیامت نمی شوی سیراب ز تشنگی نشود تا دل تو آب اینجا

5 بکوش و گردن خود را ز بند کن آزاد چه سود ازین که شوی مالک الرقاب اینجا

6 اگر حجاب کنی از خدا، فرشته شوی چنین که می کنی از مردمان حجاب اینجا

7 جواب را نتوان فکر کرد روز سؤال چو هست فرصتی، آماده کن جواب اینجا

8 در آفتاب قیامت چه کار خواهی کرد؟ اگر به سایه گریزی ز آفتاب اینجا

9 نثار جیب صدف کن، به شوره زار مریز ترا که آب گهر هست چون سحاب اینجا

10 برای روزی آن نشأه نیز فکری کن بس است، چند کنی فکر نان و آب اینجا؟

11 توان به ساغر تبخاله آب کوثر خورد بساز با جگر تشنه چون سراب اینجا

12 ترا ز معنی اگر هست بهره ای صائب ز پوست جامه خود ساز چون کتاب اینجا