-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نفس سوخته روشنگر جان است مرا چون شرر، زندگی از سوختگان است مرا
2 دل سودا زده ام جوش بهاران دارد چهره از درد اگر برگ خزان است مرا
3 بیخودی گرد ملال از دل من می شوید رفتن دل به نظر آب روان است مرا
4 گر چه افتاده ام اما پی برداشتنم هر که قد راست کند تیر و سنان است مرا
5 گردش چرخ محال است مرا پیر کند همت پیر مغان، بخت جوان است مرا
6 نتوان شست به هر صید گشادن، ورنه آه تیری است که دایم به کمان است مرا
7 می کند سلسله عمر ابد را کوتاه گرهی چند که در رشته جان است مرا
8 در سفر عادت سیلاب بهاران دارم سختی راه طلب، سنگ فسان است مرا
9 در خریداری درد تو به جان بی تابم ورنه یوسف به زر قلب گران است مرا
10 نیست چون سرو، مرا بی ثمری بر دل بار که ز آسیب خزان خط امان است مرا
11 آب از دیده خورشید گشاید صائب در دل آیینه عذاری که نهان است مرا