- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 جان از وداع سبکتاز می شود لوح مزار، شهپر پرواز می شود
2 در کام کش زبان که زبان نفس دراز چون شمع روزی دهن گاز می شود
3 از صحبت خسیس حذر کن که چشم را یک برگ کاه مانع پرواز می شود
4 نتوان به زخم تیغ لبش را ز هم گشود هر دل که مخزن گهر راز می شود
5 قطع نظر ز خواب بهارست لازمش با عندلیب هر که هم آواز می شود
6 باشد عیار همت افتادگان بلند شبنم به آفتاب نظرباز می شود
7 رعناترست سرو ز اشجار میوه دار آزاد هر که گشت سرفراز می شود
8 افغان که در گرفتن دامان سعی من خار شکسته چنگل شهباز می شود
9 صائب ز آه سرد دل تنگ وا شود گر غنچه از نسیم سحر باز می شود