-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ناله سوخته جانان به اثر نزدیک است دست خورشید به دامان سحر نزدیک است
2 قسمت من چو صدف چون لب خشک است از بحر زین چه حاصل که به من آب گهر نزدیک است؟
3 وصل با کوتهی دست ندارد ثمری بهله رازین چه که دستش به کمر نزدیک است؟
4 صرف خمیازه آغوش شود اوقاتش هاله هر چند به ظاهر به قمر نزدیک است
5 روی دنیای فرومایه به بی رویان است همه جا پشت ز آیینه به زر نزدیک است
6 دل ز خط زودتر از زلف شود کامروا شب ایام بهاران به سحر نزدیک است
7 کار آتش کند آبی که به تلخی بخشند ورنه دریا به من تشنه جگر نزدیک است
8 سکه سان رویی از آهن به کف آور صائب کاین متاعی است که امروز به زر نزدیک است