جانا که ترا گفت که ترک از صائب تبریزی غزل 6427

صائب تبریزی

صائب تبریزی

صائب تبریزی

جانا که ترا گفت که ترک می و نی کن؟

1 جانا که ترا گفت که ترک می و نی کن؟ بردار لب از ساغر و خون در دل می کن

2 بر کشتی می نامه نی باد مرادست ای مطرب کوتاه نفس، باد به نی کن

3 تا چند پی کبک به کهسار برآیی؟ در پای خم امروز شکار بط می کن

4 تا روی کند عیش و طرب، پشت به خم ده تا پشت کند محنت و غم، روی به می کن

5 هان خضر، تو آب در میخانه بیفشان هان ای دم عیسی، تو هواداری نی کن

6 یک جرعه بر این خاک سیه کاسه بیفشان قارونکده خاک پر از حاتم طی کن

7 سنگ کف طفلان حشم زنگ برآورد بی درد، ز صحرای جنن روی به حی کن

8 صائب همه کس گوش به فریاد تو دارد یک ناله جانسوز درین بزم چو نی کن

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر