عمرها تربیت دیده بینا از صائب تبریزی غزل 5615

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

عمرها تربیت دیده بینا کردم

1 عمرها تربیت دیده بینا کردم تا ترا یک نظر از دور تماشا کردم

2 رخنه از آه در آن دل نتوانستم کرد من که صد غنچه پیکان به نفس وا کردم

3 هر قدر خون که به دلها طلب دنیا کرد من ز گرداندن رو در دل دنیا کردم

4 نشد از ابر گهر بار صدف را روزی آنچه من جمع ز دریوزه دلها کردم

5 زور سیلاب به همواری صحرا چه کند؟ خاک در کاسه دشمن به مدارا کردم

6 منم آن غنچه غافل ز بی حوصلگی سر خود در سر یک خنده بیجا کردم

7 از گل آتش به ته پای چو شبنم دارم تا هوای سفر عالم بالا کردم

8 نفرت از دیدن مکروه یکی صد گردد نیست از رغبت اگر روی به دنیا کردم

9 نفس از موج خطر راست نکردم صائب سر برون تا چو حباب از دل دریا کردم

عکس نوشته
کامنت
comment