- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 با درد خشک ساخته ام، از دوا ترم چشم غبار دیده ام، از توتیا ترم
2 در آفتابروی قناعت نشسته ام از سایبان منت بال هما ترم
3 ای سیل بگذر از سر ویرانیم که من از نقش پای ریگ روان بی بقا ترم
4 جرم مرا چو اشک میاور به روی من کز جبهه تا (به) نقش قدم از حیا ترم
5 دورم مکن به تهمت بیگانگی که من از معنی بلند به دل آشنا ترم
6 حسنش همان به ساغر می جلوه می کند از اشک تاک اگر چه بسی باصفا ترم
7 روزی که در پیاله می لاله رنگ نیست از عندلیب فصل خزان بینوا ترم
8 هر چند می دهم به غزل داد خسروی صائب همان ز عرفی شیرین ادا، ترم