1 در زیر فلک نیست اگر همنفسی هست در پرده غیب است اگر دادرسی هست
2 بیرون چه کشی دلو تهی از چه کنعان؟ غافل مشو از یاد خدا تا نفسی هست
3 زخمی است که الماس در او ریشه دوانده است تا در دل مجروح، هوا و هوسی هست
4 زنهار چو صید حرم از کوی خرابات مگذار برون پای طلب تا عسسی هست
5 بر مرغ گرفتار، فضای قفس تنگ گلزار بهشت است اگر هم قفسی هست
6 بر سیل سبکسیر شود خار پر و بال سهل است اگر در ره ما خار و خسی هست
7 در ترک تمنا بود آسودگی دل تلخ است شکر خواب به هر جا مگسی هست
8 بی جذبه محال است ز دل ناله برآید فریاد، دلیل است که فریادرسی هست
9 چون مهلت اوراق خزان دیده دو روزی است در قافله عمر اگر پیش و پسی هست
10 این است که گاهی به دعا یاد نمایند از مستمعان صائب اگر ملتمسی هست