-
لایک
-
ذخیره
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
1 خون من نیست به تشریف شهادت قابل ورنه اندیشه ازان غمزه خونخوارم نیست
2 من که آب از جگر لعل برآرم به فسون بوسه ای رنگ ازان لعل گهربارم نیست
3 صائب از قحط خریدار خموشم، ورنه گهری نیست که در سینه افگارم نیست
4 بر دل نرم گران ناز خریدارم نیست نخل مومم، غمی از سردی بازارم نیست
5 طوطی از آینه هر چند به گفتار آمد پیش آن آینه رو قدرت گفتارم نیست
6 همچو دیوار ز بس واله این گلزارم سر مویی خبر از سرزنش خارم نیست
7 دخل دریا که بر او تنگ بود روی زمین خرج یک روزه مژگان گهربارم نیست
8 نور بیگانه بود برق سیه خانه من شمع بالین به جز از دیده بیدارم نیست